موسیقی ایران مدیریت یکپارچه می‌خواهد/ مرثیه‌ای برای موسیقی دهه ۶۰

نشست تخصصی آسیب شناسی موسیقی در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز سه شنبه بیست و هشتم فروردین ماه به میزبانی مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.

موسیقی ایران مدیریت یکپارچه می‌خواهد/ مرثیه‌ای برای موسیقی دهه ۶۰

به گزارش سهامدار نیوز، هم زمان با فرا رسیدن هفته هنر انقلاب نشست تخصصی آسیب شناسی موسیقی در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز سه شنبه بیست و هشتم فروردین ماه به میزبانی مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی و سخنرانی مسعود کوثری و رضا مهدوی در سالن جلسات اندیشکده ادبیات پایداری برگزار شد.

مسعود کوثری استاد دانشگاه تهران در ابتدای این نشست که با کارشناسی و اجرای پدرام جوادزاده برگزار شد، ضمن ارایه توضیحاتی از وضعیت موسیقی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: متاسفانه بازار اقتصادی و سیاست‌های هنری برخی دولت ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی چندان پر رونق نبوده و بسیاری از مدیران در این زمینه مقصر بوده‌اند. ما در مدیریت موسیقی ایران نتوانستیم به اقتصاد موسیقی سر و سامان دهیم و به دلیل همین اقتصاد کوچک، بسیاری از استعدادها فرصت بروز ندارند. ما در موسیقی مهاجرت پنهان نیز زیاد داریم که گاهی برخی هنرمندان ما مجبور می‌شوند، مهاجرت و ترک وطن را بپذیرند.

مهر نوشت:رضا مهدوی آهنگساز، مدرس، نوازنده و مدیر اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی نیز در ابتدای صحبت‌های خود با اشاره به حمله تنبیهی جمهوری اسلامی ایران گفت: موسیقیدان در واکنش اخیر نظام باید کار خودش را نشان دهد؛ چرا الان هنرمند ما در سکوت است؟ اگر هنرمندان مثل نظامی‌ها جواب دندان شکن ندهند، قافیه را باخته‌اند؛ منظورم واکنشی است که مثل شهید آوینی کارستان کند. این فضا در شرایطی است که امروز صدا و سیما پول‌های میلیونی به خوانندگان می‌دهد که حتی زحمت خواندن به خودشان نمی‌دهند و پلی‌بک می‌خوانند. من مطمئن هستم اگر شهید آوینی زنده بود این وضعیت را برنمی‌تابید چون این شهید بزرگوار واقعا موسیقی‌شناس بود.

بعد از دهه هفتاد مسیر را گم کردیم

این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما دهه ۶۰ پرباری برای موسیقی بعد از انقلاب اسلامی داشتیم. چهره‌هایی آمدند و جانانه با وجود محدودیت‌ها کار کردند، با اینکه عده‌ای محدودیت‌ها را برنتابیدند و رفتند و برخی خودی‌ها که از بیگانه بدترند، بی‌مهری کردند. به عنوان مثال جناب استاد میرزاده نابغه موسیقی بود. این هنرمند بیش از ۷۰ درصد از آثار مرتبط با موسیقی جنگ و انقلاب را تنظیم کرد اما متاسفانه هیچ وقت اسمش نیامد و حقوقی هم نمی‌گرفت و چه بد که هیچ وقت هم از او تجلیل نشد. از سوی دیگر مرحوم اسفندیار قره‌باغی هم قبل از انقلاب قرار بود در ایتالیا اپرا بخواند اما چون انقلابی بود، ماند و غیر از سرودهای انقلابی هیچ اثر دیگری نخواند و چه بد که از این هنرمند هیچ‌وقت در جشنواره فجر تجلیل نشد. به نظرم این بی‌مهری‌ها باعث شد، بعد از دهه ۷۰ مسیر را گم کنیم.

مهدوی در بخش دیگری از صحبت های خود بود که به موضوع حضور هنرمندان موسیقی قبل از انقلاب در جریان فعالیت های موسیقایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره و تصریح کرد: به نظر من بسیاری از موسیقی دانان قبل از انقلاب وفادارترین چهره ها به انقلاب بودند. زیرا آنهایی که در ایران ماندند، تلاش کردند به موسیقی ایرانی متعهد بمانند اما بی مهری دیدند. بعدها با در دولت سازندگی نیز به موسیقی چسبیدیم که تعدادی از خوانندگانش با زیر ابرو برداشتن و شلوارهای پاره درآمدهای میلیاردی کسب کردند. اصلا چه طور می شود که بعد از دهه شصت به نوعی از موسیقی می پردازیم که اصلا ایرانی و مردم دوست نیست و متاسفانه نتایج آن را امروز می شنویم و می بینیم. شرایطی که موقعیتی را به وجود آورد که بسیاری از موسیقیدانان برجسته ما تبدیل به چهره ای بین المللی شوند و اتفاقا موسیقی ایرانی را به درست ترین شکل ممکن به جهان معرفی کنند. اتفاقا آن چهره ای که امروز در جهان درخشیده عضو گروه موسیقی «مردان خدا» به خوانندگی جلال الدین محمدیان بوده است. اصلا از خود سوال کرده ایم این گروه تنبورنوازان به کجا رسیدند؟ در حالی که همه این ها در توسعه کمی و کیفی موسیقی بعد از انقلاب اسلامی بسیار موثر بودند. من بر این باورم ما نباید همه جریانات را سیاسی می کردیم.

یک حکایت متفاوت از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی

حذف گونه‌های مختلف موسیقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر سلیقه موسیقایی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی موضوع بعدی این نشست تحلیلی بود که در این بخش مسعود کوثری و رضا مهدوی به بیان نقطه نظرات خود پیرامون این موضوع و رشد بی حد و حصر موسیقی سرگرم کننده پرداختند.

مسعود کوثری درباره این موضوع گفت: یک نگاه موزه ای در بنیانگذاران مرکز حفظ و اشاعه وجود داشت که آنها به شدت روی این موضوع تمرکز داشتند که موسیقی مد نظر آنها باید باقی بماند و تغییری هم نکند. در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی نگاه خانقاهی و روحیه اهل اخوتی وجود داشت که باعث خروج هنرمندان چون محمدرضا لطفی از مرکز شد، زیرا سیستم سفت و سختی وجود داشت که این عزیزان را ناگزیر کرد از این مرکز خارج شوند. از سوی دیگر اصلا تعریفی هم از «سنت» وجود نداشت. کما اینکه خود سنت در ارتباط با مدرنیته ادامه پیدا کرده است. اینها گره ای است که اهالی مرکز حفظ و اشاعه گرفتار آن شدند و این موضوع سبب شد که این مرکز آن چنان که باید شکوفا نشود.

با کلید واژه «سنت» از قافله موسیقی دنیا عقب ماندیم

این مدرس دانشگاه افزود: من معتقدم باید در موسیقی ایرانی، «سنت» را دوباره تعریف کنیم. این مهم ترین نکته ای است که می بایست برای توسعه موسیقی روی آن تمرکز داشته باشیم. ما باید بدانیم موسیقی در دنیا به سمت و سویی هدایت شده که می توانیم در آن گرایش های زیادی را پیدا کنیم. گرایش هایی که برای پیدا کردن آن کمی تعلل کردیم و این موضوع باعث شد که کمی از قافله عقب بمانیم. ای کاش جلساتی درباره کند و کاو آسیب شناسی موسیقی ایرانی داشته باشیم.

رضا مهدوی در این بخش از نشست بود که با اشاره به عقب ماندگی موسیقی در زمینه موسیقی پاپ بیان کرد: موسیقی اکنون وارد مراحل جدیدی شده که در حوزه تنظیم و آهنگسازی و امثالهم دچار تغییرات اساسی شده است. در این چارچوب ما در دهه های اول انقلاب شاهد اتفاقاتی بودیم که صدای خوانندگانش به نوعی کاور خوانندگان قبل از انقلاب بود و این موضوعی بود که موجب عدم پیشرفت ما در موسیقی پاپ شد، از سوی دیگر ما در حوزه تربیت نسل جوان موسیقی پاپ غافل ماندیم و این نسل میانی ما بود که وارد جریان اصلی موسیقی پاپ شد. این در حالی است که ناکارآمدی مدیریتی و بدسلیقگی در این زمینه موجب ظهور و بروز اتفاقاتی شد که می بایست روی این موضوع هم تمرکزی داشته باشیم. در واقع ما با مدیران لایق شیوه مدیریتی نالایقی را تجربه کردیم که باعث آسیب های زیادی شد.

Author: aminkav

دیدگاهتان را بنویسید