مصطفی رجبی موافقخوان و جامهداری است که همسر و فرزندانش؛ مرضیه ابوالقاسمی و کوثر و طهورا نیز غرق در تعزیه شدهاند. زندگی آنها تا جایی با این هنر گره خورده است که در خانهشان، اتاقی به نام «اتاق تعزیه» هست و روزگاری را به خاطر میآورند که شرطشان برای اجاره خانه، داشتن جایی برای نگهداری از وسایل و ادوات و لباسهای تعزیه بوده است. وسایل، ادوات و لباسهایی که آن را نه متعلق به خودشان که امانت امامحسین(ع) میدانند.
زینب کاظمخواه- نرگس کیانی: مصطفی رجبی، متولد ۱۳۵۹، کارمند اداره پست، موافقخوان تعزیه و جامهدار، نخستین بار ششساله بود که در مجلس تعزیه شرکت کرد. این نخستین باری بود که او هم، تعزیه میدید و هم، در آن نقش داشت. نقشِ مصطفیِ ششساله بدون سواد خواندن و نوشتن را، در این مجلس البته شخص دیگری خواند. یک ماه بعد، او با ازبرکردن مجلس طفلان مسلم، نقشش را تماموکمال ایفا کرد. همینها علاقه او که سالیان سال پدرش رضا رجبی، مخالفخوان را پیش چشم داشت به تعزیه دوچندان کرد. مصطفی هشت، نه ساله بود که به طبالی علاقهمند شد و آرامآرام از طفلانخوانی به سکینهخوانی و نوجوانخوانی و جوانجوانی و شهادتخوانی رسید. در مرحله نوجوانخوانی بود که مصطفی مشتاق جمع کردن سربند و شال و… شد. کار کردن پدر در تراشکاری و چرخ خیاطی دستی مادر، مصطفی را به سمت ساخت خنجر و شمشیر با تکههای چوب و آهن کارگاهی که پدر در آن مشغول کار بود سوق داد. او حتی به خاطر میآورد که کاسههای روحی مادر نیز از دستش در امان نبودند و با همانها هم کلاهخود میساخت و پرها را با مرکورکروم (دوا گلی) رنگ میکرد. مصطفی که اصالتش به شهر نطنز برمیگردد، هرگاه به آنجا میرفت، همراه با نوجوانها و جوانهای دیگر با همین خردهلباسها و وسایل تعزیهخوانی میکرد. انعام همین مجالس بود که او را به فکر خرید یک دست لباس کامل تعزیه انداخت. مصطفی این انعامها را نه خرج زندگی که صرف خرید وسایل تعزیه میکرد تا رفتهرفته به جایی رسید که به یکی از جامهداران شهر تهران تبدیل شد. جامهداری که در کنار تعزیهخوانی و نمایشگری میتواند همزمان چندین مجلس تعزیه را همراهی و لباسها و وسایل و اداوت مورد نیازشان را تامین کند.